«کسی مسافرِ این آخرین قطار نشد»

از کتاب «قرار نشد» / انتشارات فصل پنجم

ماهنامه شماره 8 مجله وزن دنیا در تحلیل شعرهای سنتی اخوان در ارغنون

«من آمده‌ام فاتح دنیای تو باشم»

میخانه بی‌خواب / انتشارات فصل پنجم

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺮﻫﻦِ ﺗﻨﮓ، ﻭﻋﺪﻩﯼ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﺗﻮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺍﻡ ﺧﻄﺮ ﻧﮑﻨﻢ؟...
 

رفتم که از دیوانه بازی دست بردارم

از کتاب «قرار نشد» / انتشارات فصل پنجم

زنی که عقل دارد عشق را باور نخواهد کرد

از کتاب قرار نشد/ انتشارات فصل پنجم

«نه سراغی، نه سلامی! خبری می‌خواهم»

از کتاب میخانۀ بی‌خواب / انتشارات فصل پنجم

آشنایی من با شفیعی کدکنی هم این‌طور بود. از آشنایی با دریا تا دیدار با دریا!

دختری ظاهراً ثروتمند سوار بر ماشینی گرانقیمت تصادف می‌کند و کشته می‌شود.

این‌بار نه اسپک زده در زمین ما، نه گل زده، نه ماهواره فرستاده به هوا نه کاری به کسی داشته است، اتفاقاً هموطن ما هم بوده است...

قرار نیست غزل، به زبان روزمرّه نزدیک باشد

. 

«كفشهايم كجاست‌؟ می‌خواهم بی‌خبر راهیِ سفر بشوم‌»

از کتاب «میخانۀ بی‌جواب» / انتشارات فصل پنجم

مراسم بزرگداشت و تشییع پیکر سیمین بهبهانی