حوت
۲ روز پیش
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

حوت

غزل حوت

باز اگر تو؛ آن زن مبهوت را پيدا

كنم

چشم‌هاى وحشىِ آهوت را پيدا كنم

باز اگر من ايننزارخستهدر فنجان خود

كافهٔ بارانىِ بيروت را پيدا كنم

باز لب‌ورچين اگر در خواب تاريكى، شبى

صورتت را طى كنم تا «حوت» را پيدا كنم

 باز اگر در باغ آلوها و ليموترش‌ها

بستر شيرين_سفيد توت را پيدا كنم

 باز با دستت نشانِ دامنى برفى دهی

تا بگردم چشمهٔ ياقوت را پيدا كنم

 مى‌توانستم پىِ اخم تو حين بوسه‌اى

در بهشت بازوانت «لوت» را پيدا كنم

كى مرا آتش زدى؟ گشتم به دنبالش نشد

سرنخِ اين رشتهٔ باروت را پيدا كنم

روى شن‌ها ردپاىِ سال‌ها پيشِ «من» است

مى‌روم اين خستهٔ فرتوت را پيدا كنم

دیدگاه‌ها