
۳ روز پیش
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
ما بزدلان
هر نالهٔ داغداران، فکر تقاص هزارانبس تیغها آبداران، در خیسیِ آستینند
تاریخدانان زندان ، دیوارهای اوینند
باش ای ستمگر که روزی این لوح میخی بچینند
سرهای بیدار بسیار، خیرالعملدار بسیار
حقالعملکار بسیار، در پای حبلالمتینند
گیرم علی در نماز است، خوان معاویه باز است
در وقت گفتار آنند، هنگام رفتار اینند
در کار انکار برهان، از تار مویی هراسان
با نام ایمان به قرآن، مشتی درآوردهدینند
خون در خیابان روان شد، در خاک رفت و نهان شد
اما درختی جوان شد، آزادگان اینچنینند
هر نالهٔ داغداران، فکر تقاص هزاران
بس تیغها آبداران، در خیسیِ آستینند
هرجا به سنگ مزاری، حک میشود گلعذاری
چشمان زیبایشان کاش، ما بزدلان را نبینند…