از کتاب «آن روزها گفتم» / انتشارات نیماژ
من میروم جايی كه جای ديگری باشد
جز شانههای تو پناه بهتری باشد
زندان تاريك تو راه چارهای دارد؟
پس من چطوری آمدم!؟ بايد دری باشد
يك عمر «صرف»ات كردهام ديگر نخواهم كرد
غير از تو شايد مثل «رفتن» مصدری باشد
عيبی ندارد هرچه میخواهی ببارانم
بگذار اين پايان گريهآوری باشد
آنكه تمام هستیاش را سوخت پای تو
نگذاشتی يكبار مرد ديگری باشد
پرواز را از تخم چشمانم درآوردی
حالا چه فرقی میكند بال و پری باشد...
مهدی فرجی
دیدگاهها
من دیدگاهی به این شعر داشته باشم؟
مگر میشود؟
ولی فی الحال بگویم که نمیتوان به این شعر رسید
مثل همیشه خوش طراوت و خوش زبان و ...
استاد من با اجازه تون نقیضه ی این شعرتون رو کار کردم:یک مصرع از شما یک مصرع طنز آور از حقیر
جالب شده اگر خواستید تقدیم کنم
پاسخ دهید
حرف نداری
پاسخ دهید
با احترام فراوان
اقای فرجی به نظر من در هر غزل از شما تنها یک یا نهایتا دو بیت دیده میشود که ادم را به فکر وا میدارد
ای کاش ژرف تر بنویسید... .
به نظر من ژرف نویسی در عین سادگی زبان بسیار کم شده اما نمونه هایی میتوان یافت مثلا غزل های اقای "میم.ز "که امیدوارم با شعر های ایشان اشنایی داشته باشید.
پاسخ دهید
زیبا سرودن از شما و مجذوب شدن از دلی که....
دست مریزاد.شاعر
پاسخ دهید
مهدی
عاشق خودت و شعراتم
هم شعرات جذابه هم عکسات
پاسخ دهید
مبهوت می کنید آدم را با شیوه ی خاص سروده هایتان ...صد بارهم که بخوانی باز تازه است و خواندنی هزاران درود بر شما
پاسخ دهید
SOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO BUTFULLLLLLLLLLLLLLL
پاسخ دهید
خوب بود دستتون درد نکنه
پاسخ دهید
مرسی.
خیلی به دلم نشست...
پاسخ دهید
به بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.عالــــــــــــــی
پاسخ دهید
تو بینظیری مهدی....
پاسخ دهید
...اصولا این شعر رو میتونم هر پنج دقیقه به تکرار بخونم و اما هر بار حس خوانشم غیر تکراری باشه...
.
.
.
امتحان کردم ...
پاسخ دهید
مهدی جان عالی بود از خوندن شعرهات سیر نمیشم
پاسخ دهید