۸ ماه پیش
۰۴:۲۸ قبل از ظهر
جای ديگری
«من میروم جايی كه جای ديگری باشد
از شانههای تو پناه بهتری باشد»
از کتاب «آن روزها گفتم» / انتشارات نیماژ
من میروم جايی كه جای ديگری باشد
جز شانههای تو پناه بهتری باشد
زندان تاريك تو راه چارهای دارد؟
پس من چطوری آمدم!؟ بايد دری باشد
يك عمر «صرف»ات كردهام ديگر نخواهم كرد
غير از تو شايد مثل «رفتن» مصدری باشد
عيبی ندارد هرچه میخواهی ببارانم
بگذار اين پايان گريهآوری باشد
آنكه تمام هستیاش را سوخت پای تو
نگذاشتی يكبار مرد ديگری باشد
پرواز را از تخم چشمانم درآوردی
حالا چه فرقی میكند بال و پری باشد...
مهدی فرجی