تصادف فرهنگی
۳ سال پیش
دختری ظاهراً ثروتمند سوار بر ماشینی گرانقیمت تصادف می‌کند و کشته می‌شود.
این‌بار نه اسپک زده در زمین ما، نه گل زده، نه ماهواره فرستاده به هوا نه کاری به کسی داشته است، اتفاقاً هموطن ما هم بوده است...

دختری ظاهراً ثروتمند سوار بر ماشینی گرانقیمت تصادف می‌کند و کشته می‌شود. این‌بار نه اسپک زده در زمین ما، نه گل زده، نه ماهواره فرستاده به هوا نه کاری به کسی داشته است، اتفاقاً هموطن ما هم بوده است، فقط غنی‌تر از بقیه.

مرگ بی‌تفاوت به غنی یا فقیر بودنش سراغ او آمده است و الان از نظر فیزیکی هیچ عکس‌العملی نمی تواند نشان بدهد.

تصورش هم وحشتناک است؛ هزاران نفر به صفحه اینستاگرامش ریخته‌اند و بدترین ناسزاها را نثارش کرده‌اند، تنها به جرم اینکه غنی بوده است یا طرز پوشش و شرایط زندگی‌اش از نظر آنها نرمال نیست.
این بداخلاقی از کجا می‌آید؟ یعنی واقعاً ما چنین مردمی هستیم؟
وقتی می‌گویم ما بدیهی‌ست اولین چیزی که به ذهن‌مان می‌رسد این است که من نبودم! آنها بودند. چه فرقی می‌کند؟ آنها ماییم، همه‌ی ما. خوب و بد پای یک ملت نوشته می‌شود، مثل آنچه در صفحه مسی یا زایتسف اتفاق افتاد.
ما بداخلاقیم؟
بی‌ظرفیتیم؟
هتاک و بددهانیم؟
دایم داریم درباره دیگران قضاوت می‌کنیم و بد می‌گوییم؟
این حقیقت ماست؟
به بهانه‌ی سريال مهران مدیری می‌ریزیم در صفحه‌ی وزیر بهداشت و به پزشكان فحش می‌دهیم، ازخودراضی و مال‌مردم‌خور می‌نامیمشان، انگار نه انگار که این جماعت سالها عمرشان را در اوج جوانی صرف آموختن می‌کنند و هر لحظه انسانی را از مرگ نجات داده‌اند و می‌دهند و شبانه روز بین هزاران نوع آلودگی از تخصصشان نانی می‌خورند.
حالا طبیعی‌ست بینشان مثل همه قشرها نخاله هم باشد.
چه شده ما را؟
تصور زندگی کردن بین اینهمه تنفر و بداخلاقی و ناجوانمردی وحشتناک است.
ما هرلحظه داریم سر همدیگر را می‌بریم و از داعش ابراز نفرت می‌کنیم.

ساده لوحانه، كار آنهاييست كه همان صفحات را بواسطه ى پادرميانى شلوغ مى كنند تا بقيه از اين اتهام مبرا باشند.
جايى خواندم فاصله طبقاتى و فربه شدن جمعيتى دو سمت غنى و فقير در آن هشت سال و لاغر شدن طبقه متوسط به اين اوضاع دامن زده است، بله طبقه عقل مدار قدرت ايجاد تعادل را از دست داده است و اين يعنى سقوط.
من روانشناس و جامعه شناس نيستم، يك تماشاگر غمگينم ولى باور کنید با اینکه تازه‌ترین مظاهر مدرنیته را در دست داریم بدوی‌ترین رفتارها را نشان می‌دهیم.
این موبایل‌ها با گرز و شمشیر اجداد بدوی‌ما هیچ تفاوتی ندارد جز اینکه آنها در راه گسترش مرزها یا دفاع از محدوده‌شان کاربرد داشت و با این سلاح داریم خودمان را می‌زنیم، اخلاق را می‌زنیم، شعور را می‌زنیم و زندگی را برای خواهر و برادر و فرزندانمان در آينده ی خیلی نزدیک در این محیط غیرقابل تصور می‌کنیم.
همین

مهدى فرجى
عکس: مهرداد مسیحا

دیدگاه‌ها


محمد طاهری لیوانی

ما مردمی هستیم که همیشه ادعای برتریمان به دیگران می شود، اما هیچوقت به اشکلات خودمان نگاه نمی کنیم. فقط زیبا حرف می زنیم اما عمل نمی کنیم. ظرفیت دیدن پیشرفت کسی را نداریم.
مرسی از افکار زیبای شما جناب فرجی

پاسخ دهید

روح الله دارا

سلام.حرفهایت قطعا قابل تأمل است اما حتما به همه ی آدمهای جامعه ی ایرانی تسری نخواهد یافت.

پاسخ دهید