مراسم بزرگداشت و تشییع پیکر سیمین بهبهانی امروز در حیاط تالار وحدت برگزار شد.
جدا از هرآنچه میشود گفت و شنید این موضوع که یک غزلسرای بزرگ برای دو کلمه(دو جمله، دو دقیقه) حرف حساب راجع به سیمین و شخصیت غزلهایش _که حداقل از لحاظ موسیقی عروضی دری تازه به غزل فارسی گشود _ به پشت میکروفون دعوت نشد جای تأمل و انتقاد داشت.
جای قدری ذوق و شناخت خالی بود که چهرهی سیمین به عنوان تنها غزلسرای برجستهی زن در قرنی که گذشت لابلای هیجانات اعتراضیِ ناشی از نگاه به سیمینِ معترض گم نشود.
جناب دولتآبادی و مجابی _ با همهی شأنِ ادبیشان_ چیزی از سیمین غزلسرا نگفتند یا نداشتند که بگویند. چرا باید فلان خواننده برود و بزند زیر آواز و شعر را غلط بخواند اما جناب ابتهاج و بهمنی یک گوشه بایستند در سکوت و حتّی کسی نامی از ایشان نبرد؟
چندان اشکالی ندارد که فلان خانم بازیگر زن و خوانندهی محبوب و ترانه سرای بهاصطلاح سلبریتی و شخصیت سیاسی در ردیف اول بنشینند اما زشت است که بزرگان غزلِ این مرز و بوم در سکوت خبری بمانند تا وقتی که بشود از نام و مرگشان قبایی دوخت.
نه غزل تنها مظلومِ این برههی تاریخیست نه ادبیات تنها قربانیِ این نوع مراسم که اصل و ذات هنر است که بدبختانه همیشه مورد بیمهریست.
مهدی فرجی 31 مرداد 1393
دیدگاهها
سلام بر مهدی فرجی عزیز.البته جای تأسف و افسوس فراوانی است برای آنچه گفته اید.چرا باید اینگونه باشد؟
پاسخ دهید
سلام آقای فرجی
سال ها پیش این اثر مرحوم سیمین بهبهانی به دستم رسید و تنها کاری که می توانستم بکنم ترجمه آن به الماین و انگلیسی بود . حال فقط در جستجوی تاریخ سرودن این شعر آن مرحومه هستم: خوشحالم که بچه ام پسر است
اینجا به سه زبان
https://drive.google.com/file/d/1Zdcp9tivvXNumt6pPAYt9u9OFxv4ACkl/view?usp=share_link
پاسخ دهید