دام گناه
۳ سال پیش
«دامی‌ست که باید بکشاند به گناهم»
از کتاب «چمدان معطل» / انتشارات فصل پنجم

دامی‌ست که باید بکشاند به گناهم
سيبی که تو انداخته باشی سرِ راهم

«ما از تو به‌غیر از تو نداریم تمنا»
من لال شوم از تو به‌غیر از تو بخواهم

با عقل چه خوبی که نکردم سرِ یک عشق
از چاله درآوردم و انداخت به چاهم

یک عمر تو رفتی و من از راه رسیدم
خورشید سفر کرد و نفهمید که ماهم

ای ابر نکن! برکه‌ی دل‌مُرده‌یی آن زیر
دل بسته به پیدا شدن گاه‌به‌گاهم

 

 

مهدی فرجی

دیدگاه‌ها


سحر

خیلی قشنگ خیلی خیلی


پاسخ دهید

مریم‌کرامی

سلام روز و روزگار برشما خوش

پاسخ دهید

 R

فوق العاده بود استاد..

پاسخ دهید

...

تا خرمنت نسوزد،
تشویش ما ندانی...

پاسخ دهید

...

عالی حرف نداش

پاسخ دهید

 R

Perfect..

پاسخ دهید

mahdieh

Salam va arze adab...binahayat ziba bud in sher....daruni azad va raha az cheshidane tame eshgh mifahme in kalamat ro kenare ham.....payande bashid

پاسخ دهید

مریم...

دامیست که باید بکشاااند به گناهمم واااااییییی جای هیچ‌حرفی باقی نمیزازید استاد

پاسخ دهید

نازافرین

عالی عالی ممنون

پاسخ دهید

دخترکی ناآشنا

خیلی خوب بود.

پاسخ دهید

دخترکی ناآشنا

خیلی خوب بود.

پاسخ دهید

مجتبی یوسفی

سلام بنده هم تازه با شما آشنا شدم.غزلهای زیبایی دیدم که از عمق دل بود.و یک تفاهم در عشق به استاد شفیعی کدکنی؛کنکورم را که بدهم (برکه ای می شوم برای ماه ها)

پاسخ دهید

مهری خسروجودی

احسنت بزرگوار

پاسخ دهید

روح الله دارا

سلام.طرب انگیز و دلنشین بود..

پاسخ دهید

نسرین

سلام
امروز خیلی اتفاقی با اشعارتون آشنا شدم،تبریک میگم.واقعا عالی ان
بدجور دل آدمو غلغلک میدن

پاسخ دهید

سحر

به به ه ه ه
دل بسته به پیدا شدن گاه‌به‌گاهم....
عالی عالی عالـــــــــــــی

پاسخ دهید

PM

بسیاااار عااالی
موفق باشید

پاسخ دهید

محبوبه

عالی

پاسخ دهید