قهوه خانه (1)
۲۱ خرداد ۱۳۹۳
۶۳۰۱ بازدید
۴ دیدگاه
این مست های بی سر وپا را جواب کن
امشب شب من است ،مرا انتخاب کن
مهمان من تمامی اینها و...پای من
قلیان وچای مشتریان را حساب کن
عروسک بازیگر
۲۴ خرداد ۱۳۹۳
۵۲۹۵ بازدید
۱ دیدگاه
تن دادهام که رقص سرانگشتهای تو
بندم کند، عروسکِ بازیگرم کنی
تکرار کردم آنچه تو میخواستی و آه
غافل شدم ازینکه کسِ دیگرم کنی...
آواره
۲۵ خرداد ۱۳۹۳
۶۰۹۵ بازدید
۵ دیدگاه
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن!
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
افسانه
۲۷ خرداد ۱۳۹۳
۵۹۵۲ بازدید
۴ دیدگاه
آورد سرنوشت، به اين داستان تو را
آنروز خيره بود زمين و زمان تو را
گفتند اتفاق ميافتي ولي هنوز
نشنيده بودم از دهن اين و آن تو را
به بوسهیی عطشم را بکش
۳۰ خرداد ۱۳۹۳
۷۷۶۸ بازدید
۸ دیدگاه
ﺑﻪ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏِ ﺗﻨﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺳﻔﺮ ﻧﮑﻨﻢ
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺮ ﺁﻣﺪﮔﯽﻫﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﮔﺮ ﻧﮑﻨﻢ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺮﻫﻦِ ﺗﻨﮓ، ﻭﻋﺪﻩﯼ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ
ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﺗﻮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺍﻡ ﺧﻄﺮ ﻧﮑﻨﻢ؟...