روزی قرار شد...
۷ تیر ۱۳۹۴
۱۲۹۵۹ بازدید
۷ دیدگاه
آهو ندیده ای که بدانی فرار چیست
صحرا نبوده ای که بفهمی شکار چیست
باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد
دریا نرفته ای بچشی آبشار چیست
پیش من از مزاحمت بادها نگو
طوفان نخورده ای که بفهمی قرار چیست
هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد
یک بار هم سوال نکردی بهار چیست
در خلوتت به عاقبتم فکر کرده ای؟
خُب...کیفر صنوبرِ بی برگ و بار چیست؟
روزی قرار شد برسیم آخرش به هم
حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟
مهدی فرجی
میخانه بی خواب/ انتشارات فصل پنجم
دسته بندی ها
اشعار

فاطمه
۴ سال پیش
محبوبه ب
۴ سال پیش
نازنین
۵ سال پیش
متذکر
۵ سال پیش
مریم...
۵ سال پیش
ن.موسوی
۴ سال پیش
ابوطالب توفیق
۳ سال پیش